محل تبلیغات شما

وقتی متن پست قبلی رو برای دوستم ارسال کردم براش نوشتم کاش منم یه جمال داشتم! یه مدت گذشت تا دیشب که دوستم پیام داد و گفت جمالتو پیدا کردی؟! خندیدم گفتم نه! خلاصه از چند دقیقه بامداد تا 4 صبح صحبت کردیم میخواست جمل برام پیدا کنه ولی هیچکس نبود! تهش گفتم خودت جمال شو خندید گفت نه باید یکی باشه که روت تاثیر بذاره من تاثیر گذار نیستم! گفت تا اخر هفته یه جمال پیدا کنم! بعد از ظهر پیام داد گفت یه لیست از ادمایی که فکر میکنم میتونند جمال باشند تهیه کنم که امشب بررسی کنیم! گفتم عامو دلت خوشه هیچکس نیست! گفت بگرد پیدا میکنی.

نیازمندیها : به یک جمال نیازمندم!

ساعت 4 صبح خداحافظی کردیم یکم بعدش خوابیدم و صبح ساعت 6:30 تلفن همراه مادر خانم زنگ خورد ساعت 7 خواهری و همسرش با حلیم و نان و نوشابه تشریف اوردند! سر و صدای شدید و بلند حرف زدن نازی رو ترسوند تا ارومش کردم و اماده شدم از اتاق بیرون رفتم شد 7:20 که اخرای صبحانشون بود! این دومین جمعه هست که صبحانه رو بدون من میخورند!! ( صبحانه وعده غذایی مورد علاقه منه! ) امروز تولد همسر خواهری بود ساعت 8 رفتند. 

مادر خانم بیماره امروز حالش خوب نبود اگه اوضاع کرونا نبود حتما میرفتیم بیمارستان! از ساعت 12 تا به شدت سخت گذشت! کاش منم کرونا بگیرم و زندگی لعنتیم تموم بشه!

هزار و سیصد و سی و شش شب

هزار و سیصد و سی پنج شب

هزار و سیصد و سی و چهار شب

جمال ,ساعت ,یه ,پیدا ,صبح ,گفتم ,کاش منم ,4 صبح ,پیام داد ,یه جمال ,ارومش کردم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها